بازدید امروز : 1241
بازدید دیروز : 421
کل بازدید : 1414228
کل یادداشتها ها : 2015
" یا منزل اسکینه علی قلوب المومنین "
حضرت در آن بهبوبه آتش و خون آرام آرام بود .
شیطان نتوانست برای لحظه ای خلوتش را به هم بزند .
در آسمان ولوله افتاد .
ملائکه بی تاب بودند تا خداوند سیمای مهدی را به آنها نشان نداد و نگفت " با او انتقام می کشم " آرام نشدند .
اما هر چه کوره بلایا گرم تر می شد چهره حضرت و خواص یارانش بیشتر گل می انداخت .
" و لینصرن الله من ینصره"
" ومن اوفی بعهده من الله"
قبل و بعد از نصرت سید الشهاء ( دین خدا را ) نصرت خداست ( عبدش را )
ایوب پس از تحل سختی ها عرض کرد " خدایا دیگر صبرم تمام شده "
خداوند فرمود : ایوب ! تو صبر کردی ؟ ( یا به مدد ما توانستی صبر کنی ؟ ) ایوب گل بر دهانش گرفت .
اگر نصرت خدا نبود حضرت نمی توانست این همه مصائب را تحمل کند
لذا وقتی صورت بر خاک گرم کربلا نهاد گفت " الهی رضا برضائک ... تسلیما لامرک ... لا معبود سواک ... یا غیاث المستغیثین "
استغاثه کرد و مدد خواست و چه کسی از خدا به عهد خود وفادار تر است ؟